مجموعه ی کوچکی از تجربیات گام به گام و اطلاعات گردآوری شده

در این وبلاگ در مورد اطلاعات علمی و تجربیات شخصی ام در مورد کشت گیاهان صحبت میشه .

مجموعه ی کوچکی از تجربیات گام به گام و اطلاعات گردآوری شده

در این وبلاگ در مورد اطلاعات علمی و تجربیات شخصی ام در مورد کشت گیاهان صحبت میشه .

نتیجه تا حالا

خب باید بگم تا الان خیلی موفق عمل نکردم !!!!!!

میگن چی ؟ تب تند چی میشه؟؟؟


متاسفانه اان نمی شه گیاه جدید بکارم البته ی برنامه هایی دارم که این کاشت گیاهمو بهداخل خونه منتقل کنم اما دردسر داره :

اول اینکه فضا ندارم 

دوم اینکه یکم کثیف کاری داره 

سوم اینکه کنترل دما برام سخته . اان که گیاها توی حیاطن لااقل میدونم هوا خیلی گرمه اما داخل خونه ی ما یا سرد میشه یا مثل الان که کولر خاموشه به شدت گرم و در حال عرق ریزان می باشد.


خب حالا بریم سراغ بخش اول که مربوطبه تب تند و... بود.

اول ی مروری سریع بکنیم به گاهام تا الان:

-نخود : در مراحل اولیه از دست رفت            -           علت : پوسیدگی ریشوی !

-جو:زردی برگ از مراحل میانی و تلاش و مقاوت تا انتها و نهایتا مرگ        -     علت: نا معلوم 

-لوبیا سفید: مرگ پس از گل دهی !    -            علت : پوسیدگی ریشوی احتمالا  چون گلدونام تا اون زمان زه کشی نداشتن

-کرچک:مرگ بر اثر شکستن ساقه در اثر تردد گربه در مکان و توحش گری ایشان!!     -      علت : به خدا حالش خیلی خوب بود و خیلی قشنگ شده بود(متاسفانه عکسشو پاک کردم )

-هر دو نوع کدو: یکی که اصلا جوانه نزد و یکی هم بر اثر زیر و رو کردن خاک توسط گربه جهت اجابت مزاج و تردد این شخص شخیص بی تربیت ، از بین رفت        -     علت: خدا گربه رو به راه راست هدایت کنه

- بقیه رو هم یادم نمیاد 


این بود داستان تلخ گیاه های عزیز من

 

بعد از دو سه تا پست قبل ، من دوباره اقدام به کاشت لوبیا ازنوع قرمز و سفید کردم که یکیشون که نمی دونم کدوم بود بعد از رشد های اولیه خشکید و یکی هم الان حالش خوبه (یادم رفت لوبیا  چشم بلبلی رو بگم ،حالش بد نیست ، زنده است و بزرگ شده. ی کارشناس گفت کمبود مواد داره و باید بهش کود داد که من تا الان اقدام به کوددادن نکردم) . اما متاسفانه به علت اصرار مادر مبنی بر اینکه تراس را  کثیف کردی و این چه وضعشه ! گلدون ها از تراس به دور باغچه کوچولوی داخل حیاط کوچولومون منتقل شدن که به علت ترس از گربه خیلی وقته نرفتم ببینمشون حتی  و مامانم خودش میره بهشون آب میده و من گاها از پشت در  یا باز کردن در و نگاه کردن ازراه دور ، اکتفا می کنم و قربون صدقشون می رم. البته چون توی ی سایه ی نسبی قرار گرفتن ،حال و روزشون خیلی بهتره.



نکته ی قابل ذکر: 

لوبیای جدیدی که کاشتم ، یکیشونو توی گلدون نشا توت فرنگیم کاشتم که سوراخ های بزرگی داره .فکر کنم شرایط زه کشیش الان خیلی خوب باشه.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.